دفتر خاطرات سارا مرتضوی

نویسنده و ویراستار هستم

دفتر خاطرات سارا مرتضوی

نویسنده و ویراستار هستم

این وبلاگ محل تفکرات و فعالیت ها و زندگی منه.
خوب و بد
شیرین و تلخ
آدرس اینستاگرام
saravirastar

جهت سفارش:
ویراستاری، صفحه آرایی، نوشتن متن، طراحی جلد، اخذ مچوز نشر و چاپ کتاب
09135701698
فقط پیام در پیامرسان جواب میدم

ویراستاری و صفحه آرایی

يكشنبه, ۱۵ اسفند ۱۴۰۰، ۰۸:۱۳ ب.ظ

من سارا مرتضوی، نویسنده و ویراستار و مدیر  انتشارات ادب امروز هستم.

می‌تونم صفر تا صد یه کتاب رو در کمترین زمان برات انجام بدم:

مراحل چاپ کتاب: 

  1. نوشتن و تایپ متن
  2. بازنویسی
  3. ویراستاری
  4. صفحه‌آرایی
  5. مجوز نشر، شابک، فیپا (مخصوص انتشارات)
  6. وصول و چاپ کتاب
  7. چاپ الکترونیکی (اختیاری) و فروش آن
همچنین خدمات دیگه از جمله طراحی کارت ویزیت، بنر، پست و هر آنچه با طراحی همراهه
برای مشاوره و سفارش به شماره 09135701698 پیام بده. 
من نویسنده هستم و چندین کتاب به چاپ رسوندم که اینجا برات قرار میدم.



داستان فداکاری مادر سر به مهر

يكشنبه, ۱۳ اسفند ۱۴۰۲، ۰۳:۳۸ ق.ظ

باز هم من نصفه شب از خواب بیدار شدم و یک داستان کوتاه نوشتم

برای خوندن پی دی اف داستان که همراه با عکس هست روی لینک زیر کلیک کنین

نظر یادتون نره


دانلود داستان

ناحقی شورای شهر اسلامی قسمت اول

يكشنبه, ۵ آذر ۱۴۰۲، ۰۷:۳۷ ق.ظ

ناحقی شورای شهر اسلامی قسمت اول

هوا تاریک شده بود که شخصی با نام آقای ت بهم زنگ زد و گفت:

- یه کتاب 60 صفحه‌ای هست که باید با ایندیزاین طرح بشه، قالبش رو براتون می‌فرستم، یه قیمت بهم بدین. این کار مال بخش دولتی هست مخصوص شورای شهر اسلامی اصفهان. اون‌ها خیلی عجله دارن و برای فردا صبح می‌خوان.

من در طراحی ایندیزاین حرفه‌ای هستم و قبول کردم. ارزش کار ده میلیون بود ولی سه میلیون فاکتور زدند. شب تولدم را بیخیال شدم و نشستم پای حل این کار. وردی که به من داده شده بود خیلی افتضاح بود و من کلی وقت صرف کردم تا بهم‌ریختگی‌هایش را درست کنم. از ساعت 7 عصر روز 29 مهر شروع کردم و تا ساعت 10 صبح یک سره بیدار بودم که باز هم کامل حل نشد. پیام دادم که زمان بیشتر می‌خوام. گفتند تا ظهر حتماً بفرستید و این‌ها عجله دارند.

نهار دعوت بودیم که عذرخواهی کردم و نرفتم. تا ساعت دو بعدازظهر کار حل شد. به آقای ت پیام دادم که کار تمام شده.

گفت:

- آقای م یا آقای س خودشون باهات تماس می‌گیرن و من شماره‌تون رو دادم بهشون.

گفتم اوکی. من که نخوابیده بودم صدای زنگ گوشیم را باز کردم و خوابیدم. شب شد و کسی زنگ نزد. این موضوع هم بهتون بگم که اون‌ها پول 60 صفحه را مثلا برام فاکتور زدند ولی 123 صفحه شده بود.

فرداش ظهر شد و باز کسی تماس نگرفت. به ت گفتم:

- این‌ها که خیــلی عجله داشتن، پس چرا خبری ازشون نیست!

- نگران نباشین، این‌ها از یه نهاد دولتین و زنگ می‌زنن.

موقع نهار بود که شخصی با نام آقای م زنگ زد. دست من بند بود و داشتم نهار را آماده می‌کردم. ایشون هم بدون توجه به زمانی که تماس گرفتند از سمت بلند بالایشان صحبت کردند و از اینکه این نهاد دولتی هست و زیر نظر شهرداری‌ست و اینکه فاکتور کار را آقای ر باید امضا کنند که رفتند تهران و ما منتظر ایشان هستیم، شما کار را برای ما بفرستید.

اپیزودهای جادویی

سه شنبه, ۹ خرداد ۱۴۰۲، ۱۱:۲۳ ق.ظ

سلام

امیدوارم حالتون خوب باشه

چند وقتی بود که می‌خواستم اپیزودهایی رو قرار بدم برای همه تا این بیشمار کتابی که می‌خونم و بیشمار آموزشی که می‌بینم هم به خودم و هم به دیگران کمک کنه، برای همین شروع کردم به ویس‌هایی از خلاصه‌ها و نکته‌هایی که در دفترهایم نوشتم.

هر اپیزود نام مخصوص به خودش رو داره.

خیلی ممنون میشم که بعد از شنیدن هر اپیزود نظرتون رو بگین.

این ویس رو همینجا قرار می‌دم ولی اگه کست باکس دارین می‌تونین ویس‌ها رو انجا با نام اپیزودهای جادویی پیدا کنین. اگه تازه می‌خواین در کست باکس ثبت نام کنین کد معرف من رو (YYWJC6) در قسمت معرف زده و وارد شوید.

همچنین در کانال تلگرام، ایتا، بله و روبیکا وجود داره. نام انتشارات ادب امروز رو سرچ کنین.

اپیزود اول: معجزه سحرخیزی

اپیزود دوم- عادت های تکرارشونده

اپیزود سوم- تصاویر ذهنی

اپیزود چهارم- اثر مرکب

اولین کتابی که نوشتم «بی‌صدا فریاد کن» بود. مجموعه‌ای از دلنوشته‌هایی که فقط یکبار نوشته شد و یک بار چاپ شد.

چاپ اولش که تموم شد، دیگه تجدید چاپ نکردم و فروشش به صورت پی. دی. اف هست. نسخه چاپی این مجموعه فقط یکی موجوده.

صدای این کتاب رو درنیوردم چون می‌خوام همون چهره‌ی شادی که برای دیگران به یادگار گذاشتم باقی بمونه برای همین اسمش رو گذاشتم بی‌صدا فریاد کن.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نام اثر: بی‌صدا فریاد کن

نویسنده: سارا مرتضوی

انتشارات: ادب امروز

نسخه چاپی: صد هزار تومان

نسخه الکترونیکی: پنجاه هزار تومان (شاید روزی صوتی بشه).

برای سفارش می‌تونین در پیام‌رسان پیام دهید.

ـ09135701698

@sara_mortazavi_virastar


دانلود کلیپ بیصدا فریاد کن

کتاب رویای بزرگم (جلد اول)

پنجشنبه, ۴ خرداد ۱۴۰۲، ۰۵:۱۹ ق.ظ

معرفی کتاب رویای بزرگم (جلد اول)

کتاب رویای بزرگم (جلد اول) رمانی از سارا مرتضوی است که براساس واقعیت زندگی نویسنده نوشته شده است. این رمان شرحی از سال‌ها فرازوفرود و ناگفته‌هایِ حوادث عمر وی تا دوران نوجوانی است که در پی آن‌ها، نگاه جدیدی به زندگی پیدا کرده است.

درباره کتاب رویای بزرگم (جلد اول)

رویای بزرگم (جلد اول) اثری از سارا مرتضوی است که چاپ نخست آن در سال 1400 منتشر شد و در همان سال به چاپ دوم رسید. این کتاب، داستانی بر اساس واقعیت است. شما قرار است به قصه‌ی زندگی دختری از ابتدای تولد تا سیزده سالگی‌اش گوش بسپارید، تا به قول خود نویسنده «دردهایش شود تجربه‌ای برای آیندگان». سارای کوچک پیش از این که به ثبات بزرگسالی برسد، چندین بار با حوادث و آسیب‌های سخت مواجه می‌شود و این حوادث، هربار از او فرد جدیدی می‌سازند. در این ماجرا قرار است کودکی دنیادیده را ببینید که در پس همه‌ی این سختی‌ها به نیکی خواهد رسید و رویای بزرگش را پیدا می‌کند.

این رمان توسط انتشارات ادب امروز منتشر شده است که مرتضوی شخصاً در آن فعالیت‌هایی جز نویسندگی هم دارد. سارا مرتضوی نویسنده‌ای پرکار است و در سال‌های اخیر چندین جلد رمان و داستان دیگر نیز به انتشار رسانده. رویای بزرگم اولین جلد از مجموعه‌ای با همین نام است. باقی رمان احتمالاً‌ در سال‌های آتی منتشر خواهد شد؛ از همین روی است که خواننده با تعلیق و هیجان در بعضی از پیرنگ‌های فرعی، این کتاب را تمام خواهد کرد.

کتاب رویای بزرگم (جلد اول) برای چه کسانی مناسب است؟

رویای بزرگم (جلد اول) انتخابی بسیار عالی برای علاقمندان به ژانر اجتماعی و تراژیک است. همچنین اگر از علاقه‌مندان به داستان‌هایی برگرفته از واقعیت و شخصیت‌های واقعی هستید، این اثر را از دست ندهید.

با سارا مرتضوی بیشتر آشنا شویم

سارا مرتضوی متولد سال 1370 است اما چندان تازه‌کار نیست؛ سال‌ها در عرصه‌ی وبلاگ‌نویسی فعالیت داشته و دارد. او تاکنون بارها از طریق وبسایت‌های تخصصی رمان و داستان‌نویسی دست به انتشار شخصی آثار خود زده است و از همین وبسایت‌ها نیز طرفدارانی کنار خودش جمع کرده. سارا مرتضوی جدای از نویسندگی، تجربه‌ی ویراستاری هم در کارنامه‌ی خودش دارد. البته او به همین‌جا بسنده نکرده و در حال حاضر مدیر الکترونیکی انتشارات ادب امروز است و به نویسندگان دیگر برای انتشار آثارشان کمک می‌کند. خودش هم تاکنون آثار دیگری منتشر کرده است که می‌توانیم از میان آن‌ها کتاب‌های «دارامندی» و «بی‌صدا فریاد کن» را نام ببریم. او همچنین یک سه‌گانه‌ی دیگر به نام «داستان‌های جادویی» در کارنامه‌اش دارد که شامل کتاب‌های «دنیای جادویی رنگی‌رنگی»، «دنیای جادویی گلبرگ سپید» و «دنیای جادویی واژه‌ها» است.

در بخشی از کتاب رویای بزرگم می‌خوانیم

سارا دو سال از زندگی‌اش را گذرانده‌است. همه‌ی کلمات را نمی‌تواند درست ادا کند؛ ولی دایره‌ی لغتش نسبت به قبل بیش‌تر شده و کلماتی که بیشترین استفاده را دارند کامل و واضح می‌گوید. به‌راحتی راه می‌رود و هرچیزی که پیدا می‌کند می‌خواهد کشفش کند یا امتحانش کند. روزها را با بازی با فاطمه و شب‌ها را در کنار محمد می‌گذراند. روز‌به‌روز بزرگ‌تر و زیباتر می‌شود.

اکنون می‌تواند بدود و شیرین زبان‌تر شده است. زیاد حرف نمی‌زند؛ ولی وقتی حرف می‌زند همه مجذوبش می‌شوند و از گوش‌دادن به حرف‌های او لذت می‌برند. بسیار باهوش است. خیلی سریع همه‌چیز را یاد می‌گیرد. مثل ضبط‌صوت است. هر‌آنچه را بشنود، تکرار می‌کند. همه متوجه هوش بالایش شد‌ه‌اند. نسبت به همه‌چیز کنجکاو است. به همه‌جا سَرَک می‌کشد. علاقه خاصی دارد تا اشیا را قایم کند تا دیگران پیدایش کنند. اشیاء را داخل ماشین لباس‌شویی قایم می‌کند. زمانی که متوجه می‌شود مادرش مخفی‌گاهش را پیدا کرده است محل اشیاء را عوض می‌کند و قابلمه را برای قایم کردن انتخاب می‌کند. این‌گونه بازی می‌کند.

بازی مورد علاقه‌ی او قایم‌باشک است. بارها از خانه بیرون رفته است بدون اینکه از چیزی یا کسی بترسد، بدون اینکه خبر بدهد مسیرهای مختلف را طی می‌کند و این باعث نگرانی مادر می‌شود زیرا سارا کوچک است و هنوز دنیای واقعی را نمی‌شناسد. هنوز خطرهای دورش را ندیده است و بی‌محابا حرکت می‌کند. به‌سختی حاضر شده که با مادر همکاری کند و هنگام دست‌شویی اعلام کند. عاشق نام خودش است. بالا و پایین می‌پرد و سارا سارا می‌کند.

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب رویای بزرگم (جلد اول)

نویسنده:سارا مرتضوی

ناشر چاپی: انتشارات ادب امروز

سال انتشار: ۱۴۰۰

فرمت کتاب EPUB

تعداد صفحات: 201

زبان فارسی

شابک: 978-600-6147-36-9

موضوع کتاب: کتاب‌های داستان و رمان ایرانی

قیمت نسخه الکترونیک

34000 ت - 6.49 یورو

میتونین از طریق لینک کتابراه این کتاب رو خریداری کنین یا به شماره 09135701698 در پیامرسان پیام دهید تا به طور مستقیم دریافت کنین.

کتاب صوتی دنیای رنگی رنگی

پنجشنبه, ۴ خرداد ۱۴۰۲، ۰۵:۱۹ ق.ظ

معرفی کتاب صوتی دنیای جادویی - جلد اول: دنیای رنگی رنگی

شخصیت‌های اصلی کتاب صوتی دنیای جادویی - جلد اول: دنیای رنگی رنگی نوشته‌ی سارا مرتضوی خواهر و برادر بازیگوشی هستند که با ورود به یک دنیای سحرآمیز، اتفاقات عجیب و غریبی برایشان رقم می‌خورد.

درباره‌ی کتاب صوتی دنیای جادویی - جلد اول: دنیای رنگی رنگی

سارا و دارا، دو شخصیت اصلی کتاب صوتی دنیای جادویی - جلد اول: دنیای رنگی رنگی هستند. خواهری هشت‌ساله و برادری پنج‌ساله که به همراه مادر و پدرشان زندگی می‌کنند و ماجراهایی که برایشان پیش می‌آید، اتفاقات داستان‌های این کتاب را رقم می‌زند. پدر آن‌ها از صبح تا شب مشغول کار در بیرون از خانه است و مادرشان مسئولیت کارهای داخل خانه را بر عهده دارد. برای همین بیشتر وقت‌ها سارا باید از برادر کوچکتر خود مراقبت کند.

ماجرا از جایی شروع می‌شود که یک روز مادر سارا و دارا تصمیم می‌گیرد به سبزی‌فروشی برود تا برای درست کردن غذا مقداری سبزی بخرد. او دارا را به خواهر بزرگترش سارا می‌سپارد و از خانه بیرون می‌رود. سارا سعی می‌کند با خواندن قصه سر برادر کوچولویش را گرم کند اما دارا بازیگوش‌تر از این حرف‌هاست. او دلش می‌خواهد با توپ قرمزی که همین دیشب از پدرش هدیه گرفته است توپ‌بازی کند.

سارا به سمت اتاقشان می‌رود تا توپ دارا را از داخل کمد دربیاورد و به او بدهد. اما اتفاقی غیرمنتظره تمام داستان را زیرورو می‌کند. هنگامی که در کمد باز می‌شود نوری رنگین‌کمان‌وار از آن به بیرون می‌تابد. خواهر و برادر بازیگوش قصه تصمیم می‌گیرند با هم به درون کمد بروند تا ببینند ماجرا از چه قرار است. اما همین که داخل کمد می‌شوند و در آن را می‌بندند، گویی پا به درون دنیایی دیگر می‌گذارند. یک دنیای عجیب و جادویی. و این‌گونه است که ماجراهای این کتاب صوتی در این دنیای جادویی رقم می‌خورند.

نشر صوتی ادب امروز این اثر را در قالب کتاب گویا منتشر کرده است.

کتاب صوتی دنیای جادویی - جلد اول: دنیای رنگی رنگی برای چه کسانی مناسب است؟

اگر کودکی را می‌شناسید که در سال‌های اول دبستان به سر می‌برد و به داستان‌های فانتزی علاقه دارد، می‌توانید یک نسخه از این کتاب صوتی را به او هدیه بدهید.

در بخشی از کتاب صوتی دنیای جادویی - جلد اول: دنیای رنگی رنگی می‌شنویم

توی آب پر از ماهی‌های قرمز و نارنجی و زرد بود که بالا و پایین می‌پریدن و دهنشون رو باز و بسته می‌کردن. داشتن شعر می‌خوندن. دست دارا رو گرفتم و رفتیم کنار آب که از نزدیک ببینیم و از ماهی‌ها بپرسیم اینجا کجاست؟ داداشی نشست کنار آب و دست کوچیک تپلش رو کرد توی آب تا به ماهی نارنجی بزرگی که به ما نگاه می‌کرد دست بزنه. با نگرانی گفتم: «داداشی مواظب باش نیفتی.» دارا یه نگاهی به من کرد، یکم از آب رو خورد و گفت: «آبجی چه‌قدر خوشمزه‌س. مثل آب‌های خونه‌مون نیست! بیا تو هم بخور.» سپس صداش رو بلندتر کرد و به ماهی نارنجی گفت: «ببخشید می‌شه کمک کنین و بگین اینجا کجاست؟» ماهی فقط شعر می‌خوند. بیشتر های‌های و هوی‌هوی می‌کرد. دارا به من گفت: «آبجی فکر کنم نمی‌فهمه من چی می‌گم.» من به رودخونه نزدیک شدم. دستی برای ماهی تکون دادم؛ ولی اون کاری نکرد. نشستم و از آب خوردم. آب خوبی بود که تا حالا نخورده بودم. حواسمون پرت مزه‌ی آب شد که ناگهان یکی با صدای مردونه‌ای گفت: «سلام.» من و داداشی با ترس برگشتیم عقب و داداشی افتاد توی آب. من جیغ زدم و کمک خواستم. اون که بهمون سلام کرده بود یه موز بزرگ بود که از من بلندتر بود. سریع پرید توی آب و داداشی رو کشید بیرون. ماهی‌ها هنوز خیره نگاه می‌کردن و شعر می‌خوندن.

مشخصات کتاب صوتی

نام کتاب: کتاب صوتی دنیای جادویی - جلد اول: دنیای رنگی رنگی

نویسنده: سارا مرتضوی

ناشر صوتی: انتشارات ادب امروز

سال انتشار: ۱۴۰۱

فرمت کتاب MP3

مدت: ۱ ساعت و ۱۱ دقیقه

زبان فارسی

موضوع کتاب: کتاب صوتی کودک، کتاب شعر کودک

قیمت نسخه صوتی

15000 ت - 3.49 یورو

میتونین از طریق لینک کتابراه این کتاب رو خریداری کنین یا به شماره 09135701698 در پیامرسان پیام دهید تا به طور مستقیم دریافت کنین.

کتاب صوتی نامه‌های خدا به من

پنجشنبه, ۴ خرداد ۱۴۰۲، ۰۵:۱۸ ق.ظ

معرفی کتاب صوتی نامه‌های خدا به من

نامه‌هایی سرشار از نور معرفت که مسیر زندگی را در برابرتان نورانی می‌کنند. علی یزدانی با الهام از آیات قرآن و آموزه‌های اسلام، نامه‌هایی را در کتاب صوتی نامه‌های خدا به من گردآورده که هر یک مملو از پندهای اخلاقی و نکته‌های آموزنده هستند. مخاطب با شنیدن این نامه‌ها به‌راستی احساس می‌کند که با معبود خود به گفت‌و‌گو نشسته و رمزوراز هستی را از او دریافت می‌کند.

درباره‌ی کتاب صوتی نامه‌های خدا به من

حتماً هر یک از ما در دوره‌ای از زندگی پرسش‌های متعددی از خدا داشته‌ایم که هنوز هم بسیاری از آن‌ها بی‌جواب مانده‌اند. شاید آرزوی بسیاری از ما این بوده که حتی برای چند لحظه، بتوانیم پاسخ سوال‌هایمان را از خدا گرفته و به آرامش برسیم. خبر خوبی برایتان داریم! علی یزدانی در کتاب صوتی نامه‌های خدا به من شما را با چنین فرصتی روبه‌رو می‌کند. اثر حاضر ادبیات و دین را بهم گره زده و آموزه‌های دینی را در قالب متون لطیف ادبی به مخاطب عرضه کرده است. نامه‌هایی که هر یک با مراجعه به منابع اسلامی و مهمتر از همه، قرآن به نگارش درآمده‌اند و برای مخاطبانی که تاکنون فرصت تعمق در دستورات اسلام را نداشته‌اند، موقعیتی بی‌نظیر فراهم کرده است.

دو مفهوم «خداجویی» و «خداشناسی» را می‌توان چکیده‌ی کتاب صوتی نامه‌های خدا به من دانست. علی یزدانی در 28 نامه که گویا از سوی خداوند برای بندگانش نوشته شده، «پرستش» و «عبودیت» را به‌گونه‌ای متفاوت به شما می‌آموزد.

می‌دانیم که توحید نخستین اصل از اصول پنجگانه‌ی اسلام است و خداشناسی نیز یکی از گسترده‌ترین مباحث اسلام را تشکیل می‌دهد. توجه به همین نکته کافی‌ست تا اهمیت آگاهی از قوانین الهی و صفات خداوند را بهتر درک کنیم. نویسنده با جست‌و‌جو در تعالیم اسلامی از بازگویی هیچ نکته‌ای درمورد رابطه‌ی انسان و خدا فروگذار نکرده است. به کمک این کتاب صوتی به علت آفرینش، جایگاه انسان موحد و مشرک نزد خداوند و همچنین وسعت بخشش پروردگار پی می‌برید.

کتاب پیش‌رو از سوی انتشارات ادب امروز منتشر شده است.

کتاب صوتی نامه‌های خدا به من برای چه کسانی مناسب است؟

اگر علاقمند هستید که با آموزه‌های دینی و دستورات خداوند در قرآن آشنا شوید، به‌گونه‌ای که از نثر روان و جذاب نویسنده هم برخوردار شوید، کتاب صوتی نامه‌های خدا به من انتخاب بسیار خوبی خواهد بود.

در بخشی از کتاب صوتی نامه‌های خدا به من می‌شنویم

انسان روح و بدن نیست، افکار و احساسات نیست، ذهن و قلب نیست بلکه انسان خود آگاهیست که به این‌ها نگاه می‌کند، انتخاب و کنترل می‌کند و زندگی‌اش را خلق می‌کند.

بنابراین آگاه باش، حس خوبی که ما از آن سخن می‌گوییم و آن را بهترین چیز برای انسان می‌دانیم خارج از احساسات خوب یا بدی است که توسط اتفاقات و شرایط زندگی درون انسان به وجود می‌آید، این حال خوب خود آگاهی است که جنس (فرکانس) آن با احساس متفاوت است.

انسان را آفریدم تا همواره مرا بپرستد و از زندگی لذت ببرد و سپاس‌گزار من باشد نه اینکه به من کفر و شرک ورزیده و ناسپاسی کند، نتیجه‌ی این دو رفتار بسیار متفاوت است. آیا کسی که زندگی‌اش مثل بهشت پُرنعمت و همواره شاد است، همانند کسی است که زندگی‌اش مثل جهنم و همواره دچار ترس، درد و رنج است؟

چه کسی است که همه چیز را مسخر می‌کند و همه چیز و همگان را هدایت می‌کند؟ غیر از من چه کسی این دانش را در اختیار شما می‌گذارد؟ بنابراین به خود ستم نکنید و شکرگزاری کنید.

مشخصات کتاب صوتی

نام کتابکتاب صوتی نامه‌های خدا به من

نویسندهعلی یزدانی

ناشر صوتی انتشارات ادب امروز

سال انتشار۱۴۰۱

فرمت کتابMP3

مدت۱ ساعت و ۱۶ دقیقه

زبان فارسی

موضوع کتاب کتاب صوتی دین و عرفان، کتاب‌های کلام و عقاید

قیمت نسخه صوتی

35000 ت - 6.49 یورو

میتونین از طریق لینک کتابراه این کتاب رو خریداری کنین یا به شماره 09135701698 در پیامرسان پیام دهید تا به طور مستقیم دریافت کنین.

کتاب ای دل آوای عشق سر کن...

پنجشنبه, ۴ خرداد ۱۴۰۲، ۰۵:۱۸ ق.ظ

معرفی کتاب ای دل آوای عشق سر کن...

کتاب ای دل آوای عشق سر کن... با مضمونی عاشقانه به قلم زهرا دانش، عشق بی‌فرجام آوا و امیرارسلان را به تصویر می‌کشد.

در زندگی گاه‌ و ‌بی‌گاه باید گذشت. گذشت از هر چه که دوستش‌ دارید، هر چه که برای بدست ‌آوردنش جوانی، زیبایی یا ثروتتان را گذاشته‌اید، هر چه که به تاوانش اشک‌ها ریخته‌اید و هر کس که احساساتتان را نثارش کرده‌اید. گاهی نمی‌خواهید اما سرنوشت با شما کاری می‌کند که مجبور می‌شوید همه چیز را رها کنید و بگذرید.

زهرا دانش در این کتاب قصد دارد زیر تمام دوست‌ داشتن‌های دروغین دنیا بزند و با‌ صداقت از اعماق دل آوای عشق سر کند...

در بخشی از کتاب ای دل آوای عشق سر کن... می‌خوانیم:

داشتم زیباترین روزهای زندگیم را سپری می‌کردم، روزهای عاشقی و دلباختگی. روزهایی که از هر‌ نفس امیر آرامش می‌گرفتم. خوشبختی را با ذره‌ ذره‌ی وجودم لمس می‌کردم. انگار تازه معنای واقعی خوشبختی را فهمیده ‌بودم. انگار این احساس زیبا بود که همه‌ی وجودم را در بر گرفته‌بود و درونم را دگرگون می‌کرد...

دیگر بیشتر وقتم را با امیر می‌گذراندم. اکثر شب‌ها که کارم در بیمارستان تمام می‌شد، به‌ دنبالم می‌آمد و شام را با هم صرف می‌کردیم. البته این رابطه‌ی عاشقانه ما از چشم بچه‌ها پنهان نماند و به‌ پیشنهاد من قرار شد روز تولدم، در خانه‌ی امیرارسلان که تازگی پدرش به‌ نامش زده‌ بود، به دوستان و همکاران نزدیکمان سور بدهیم. ساعت حدودا سه‌ و‌ چهار بعد‌ از‌ ظهر یک‌ روز پاییزی، امیرارسلان به‌ دنبال من و باران آمد. با‌ هم به خانه‌اش رفتیم تا وسایل مهمانی شب را آماده کنیم.

یک‌ آپارتمان دوازده‌ طبقه، وارد واحد امیرارسلان شدیم. یک‌ خانه دویست‌ متری مبله. نقشه‌ی خانه حرف نداشت. یک‌ لحظه در رویاهایم خودم را توی لباس عروس دیدم که با امیر به این خانه آمدیم تا زندگی مشترکمان را شروع کنیم. و باز این من بودم که خودم را به‌ آغوش رویاهای امیرارسلان سپردم و لبخندی سرشار از آرامش برلبانم نقش بست...

مبل‌هایی را که با سلیقه وسط پذیرایی چیده‌ شده‌ بود، با کمک باران دور تا دور خونه گذاشتیم. بادکنک‌ها و وسایل تزئینی را به دیوار آویزان کردیم. بالای سالن، کنار شومینه یک‌ مبل دو‌ نفره‌ی سلطنتی با روکش مخمل گل‌بهی‌ رنگ برای من گذاشته‌شد، بالای سر مبل یک‌ عکس دو‌ نفره بزرگ از خودم و امیرارسلان به دیوار زدم. عکسی که دو‌ سه هفته پیش در پارک حاشیه‌ی زاینده‌رود با هم گرفته‌ بودیم.

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب ای دل آوای عشق سر کن...

نویسندهزهرا دانش

ناشر چاپیانتشارات ادب امروز

سال انتشار۱۳۹۸

فرمت کتابEPUB

تعداد صفحات112

زبانفارسی

شابک978-600-6147-24-6

موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان ایرانی

قیمت نسخه الکترونیک

39000 ت - 7.49 یورو

میتونین از طریق لینک کتابراه این کتاب رو خریداری کنین یا به شماره 09135701698 در پیامرسان پیام دهید تا به طور مستقیم دریافت کنین.

معرفی انتشارات ادب امروز

پنجشنبه, ۴ خرداد ۱۴۰۲، ۰۵:۱۷ ق.ظ

انتشارات ادب امروز از سال 1382 را آغاز کرده و تا به امروز به یاری خدا ادامه داده است.


در این انتشارات صفر تا صد یک کتاب انجام می‌گیرد که شامل بازبینی متن، ویراستاری، صفحه‌آرایی و طراحی جلد می‌شود.
همچنین پس اخذ مجوز و فیپا، شابک چاپی و الکترونیکی و وصول کتاب، کار فروش هم انجام می‌گیرد.
برای اطلاعات بیشتر به شماره 09135701698 در شبکه‌های اجتماعی پیام دهید.

پیشرفت پله پله

پنجشنبه, ۳۱ فروردين ۱۴۰۲، ۰۶:۱۲ ب.ظ

31/1/1402

سرم خیلی شلوغ شده و کم‌تر اینجا نوشتم. در این مدت یه رمان سفارشی نوشتم، یعنی کسی هر بار یه پاراگراف رمان رو پیش می‌برد و من ده صفحه می‌نوشتم. یه سری می‌گن این‌کار درست نیست ولی این کار منه که ازش پول در میارم. با نوشتن تونستم چهار مسافرت که دو تاش به تهران بود، یکیش قم و یکی دیگه به کربلا برم.

کربلا که دفعه اولم بود 10 روز به قیمت 8 میلیون، کلی هم ذوق داشتم چون پولش از دسترنج خودم بود.

در این مدت یه لیست نوشتم از سایت‌هایی که می‌تونم کتاب‌های انتشاراتمون رو اونجا بفروشم و البته عضو رسمی انتشارات هم شدم.

فعلا در کتابراه که فروش خوبی از کتب صوتی داره و باسلام که به نظرم بازم می‌شه محصولات دیگه‌امون رو بذاریم قرار دادم.

می‌خواستم خودم یه سایت مستقل بزنم که هنوز همتش نشده و همچنان در اینتساگرام فعالم. Sara_mortazavi_virastar

آدرس سایت باسلام 


کربلا

يكشنبه, ۶ فروردين ۱۴۰۲، ۰۷:۰۳ ق.ظ

رفتن به کربلا اصلا در ذهنم نبود ولی به طور اتوماتیک هم پولش جور شد و هم زمانش که در ده روز به کربلا برم

جشنواره جلال آل احمد

پنجشنبه, ۲۹ دی ۱۴۰۱، ۰۷:۵۳ ق.ظ

29/دی/1401

یه اتفاق افتاد و من به جشنواره جلال آل احمد و دوره‌ی آموزشی اون دعوت شدم پس به تنهایی چمدون رو بستم و رفتم تهران.

از صبح روزی که حرکت کردم برف میومد و وقتی به تهران رسیدم همه جا سفید شده بود.

دوره‌ی آموزشی سه روز طول کشید و بعد اختتامیه که به شدت شلوغ بود هم رفتم.

چند روزی تهران بودم و بعد به اصفهان برگشتم.

این تجربه‌ی یک هفته‌ای اونقدر برای من جذاب بود که متوجه هیچ سختی‌ای نشدم و الان که این رو می‌نویسم خدا رو شکر می‌کنم.

وقتی برگشتم کمی زندگی‌ام فرق کرده بود، سه سفارش هم زمان داشتم و اتفاق خوب یا بدی که افتاد این بود به علاوه‌ی کارهای خونه و کارهای نشر و ویراستاری، حالا باید فروشگاه آکواریوم هم بگردونم. بماند که من کلا از هر جانوری می‌ترسم چه برسه به ماهی که لیز هم می‌خوره. به نظرم این یه چالش جدیده که خدا برای رشد من در نظر گرفته تا با ترس‌هام مواجه بشم و قدرتم بیشتر بشه.


کهکشان نیستی

سه شنبه, ۲۰ دی ۱۴۰۱، ۰۸:۲۷ ق.ظ

20/دی/1401

امروز گوشیم زنگ نزد؛ ولی من سر ساعت 5 از خواب بیدا شدم. اولین کاری که کردم با خدا خلوتی گذروندم و بعد کتاب خوندم. این روزها کتاب پربار «کهکشان نیستی» از محمدمهدی اصفهانی رو می‌خونم که در زندگی‌نامه آیت‌الله قاضی هست.

حقیقتش زیاد مذهبی نیستم. در پست قبل گفتم که در حال ویراستاری کتابی هستم که بعداً اسمش رو بهتون می‌گم. اون کتاب در مورد شهید میرزایی بود که طی یکی از عملیات سپاه در حال برگشت در اتوبوسی که بود ترور میشه. بماند که من یک هفته زودتر از زمان تحویلی که در قرارداد یک طرفه نوشته شده بود تحویل دادم و هنوز تسویه نکردن!

بگذریم! به اصل حرف برمی‌گردم.

این دو کتاب هر دو در یک زمان انجام شد و زمین تا آسمون فرق داشت. در کتاب کهکشان نیستی از جوانی سیدعلی قاضی نوشته شده بود تا زمان فوت ایشون و پر از کارهای عجیبی که کردن. کلاً بگم انگار توی یه دنیای دیگه بودن. سید علی در سختی زندگی می‌کرده و خودش می‌خواسته که همه چیز سخت باشه تا بیشتر یاد خدا کنه. همسرش رو در جوانی از دست میده و بچه‌های کوچک داشته. هر روز صبح به وادی‌السلام می‌رفته. دو ساعت قبل از نماز صبح بیدار میشده و با خدا راز و نیاز می‌کرده.

40 روز روزه بوده که فقط با آب افطار می‌کرده و کلاً بهتون بگم اگه دنبال چیزهای عجیب غریبین این کتاب رو که 555 صفحه است بخونین.

قبل از کتاب کهکشان نیستی، کتاب حضرت عشق رو خوندم که زندگی‌نامه مولانا بود و اونم از این کارهای عجیب غریب داشت ولی نه به اندازه کهکشان نیستی.


معجزه موفقیت

دوشنبه, ۱۲ دی ۱۴۰۱، ۱۰:۳۹ ق.ظ


12/دی/1401

امروز سالگرد ازدواجمه. بیست روزه از آخرین نوشته‌ای که اینجا می‌نوشتم گذشته. فکر نکنین بیخیال همه چیز شدم‌ ها! من هنوز هم صبح‌ها زود بیدار میشم. کتاب می‌خونم و کارهام رو انجام میدم. میشه گفت یه جورایی وقت نکردم بنویسم و به شدت خسته می شدم.

بذارین ببینم آخرین کتابی که براتون خلاصه نوشتم چی بوده...

در مورد ارتعاش ثروت رنه سینانی بوده و بعد از اون کلی کتاب خوندم و دوره دیدم.

قبل از این که اسم کتاب ها رو بگم اعلام کنم که دیگه ساعت پنج بیدار میشم.

دوازده کتاب بعد در این بیست روز خوندم که نمی‌دونم براتون بگم یا نه ولی نکات اصلیش رو می‌گم.

مهم‌ترین چیز اینه که هدف داشته باشی، شهرام اسلامی میگه که فرض کن پنجاه سالته و حالا بنویس که چه چیزهایی رو داری، بعد بیا ریزش کن و بنویس تا 40 سالگی چی داری، بعد دوباره ریزش کن و هی برگرد به عقب تا برسی به سن الانت.

خب! حالا هدف داری. دارن هاردی در اثر مرکب میگه که هر روز یه قدم برای هدفت بردار. این کارها اولش سخته ولی اگه آسون بود که همه انجامش میدادن پس برای موفقیت باید کارهای متفاوت انجام داد. دارن میگه این قدم‌های کوچک وقتی سیصد بار تکرار بشه میشه عادت و شرطی شدن که میشه گفت هر روز یه قدم برداشتن تا یک سال.

یکی از معجزات خدا صبح‌ها هست. به نظرم صبح‌ها میشه قدم‌های سخت رو برداشت و به قول سهیل سنگرزاده الهی صدهزار مرتبه شکر.

در همه‌ی کتاب‌ها و دوره‌ها بر روی شکرگذاری تأکید شده و اینکه حتماً نوشته بشه. من یه اپلیکیشن دارم برایش شکرگذاری.

پ.ن: دو تا پایان‌نامه دستمه که تا الان هزار بار فرستاده شده ولی کتابدارش هی برگشت میزنه. امیدوارم امروز دیگه تأیید شه.

پ.ن: یه کتاب با محتوای جدید بهم داده شده که بعد از اینکه تموم شد میگم چیه.

پ.ن: یه کتاب 1200 صفحه‌ای برای صفحه‌آرایی داشتم که دادم به یکی از شاگردهام چون اصرار می‌کرد که میخواد کار کنه، یک ماه گذشت و نتونست تحویل بده، تازه فقط جلد اولش رو! خودم سه روزه تمومش کردم.

اون‌هایی که دنبال کار هستن باید مهارت هم داشته باشن درغیراین‌صورت پول چی رو می‌خوان بگیرن؟!


مدار ثروت

شنبه, ۲۶ آذر ۱۴۰۱، ۰۷:۰۰ ق.ظ

26/آذر/1401

به شدت این مدت شلوغ بودم و کمی دست درد داشتم ولی روتین صبحگاهیم هنوز پابرجاست. کتاب‌هایی در این مدت خوندم و دوره‌ی مدار ثروت دکتر کاویانی رو گوش دادم که کمی از اون نکات رو براتون می‌گم.

اول این‌که مثل هر کار دیگه که نیاز به باور و ایمان هست، پولدار شدن هم نیاز به این داره که باورهای ثروت‌ساز در ذهن بسازیم تا بتونیم در مدار ثروت قرار بگیریم.

نمی‌دونم اولین بار در کدوم کتاب در مورد مدار خوندم ولی مفهومش رو براتون می‌گم.

همون‌طور که سیاره‌ها بر روی مدارهایی در حال حرکت هستن، افکار و باورهای ما در ضمیرناخودآگاهمون هم در مدارهایی می‌چرخن. این‌که به چه چیزهایی باور داشته باشی تو رو در اون مدار قرار میده و کسانی که در اون مدار هستن بهت نزدیک میشن.

یکی دیگه از کارهایی که باید انجام بدی تا در مدار ثروت باشی اینه که استایلت مثل ثروتمندان باشه، جاهایی بری که اون‌ها هستن، افکاری داشته باشی که اون‌ها دارن.

بعد در مورد عزت‌نفس و ارزشمندی صحبت میکنه. کسی که عزت‌نفس داره هدف داره و می‌دونه چکارهایی بکنه که به اهدافش برسه. تمرینی که داده اینه که یه نفر رو الگوی خودت قرار بده و از اون تقلید کن. البته به نظر من نمیشه صددرصد از کسی تقلید کرد چون همه اشتباه دارن ولی میشه یه سری کارها رو یاد گرفت.

ادامه دارد...

پ.ن: به علت دست درد کم نوشتم، در قسمت بعدی بقیه‌اش رو می‌گم.

پیش به سوی آینده

سه شنبه, ۲۲ آذر ۱۴۰۱، ۰۷:۳۹ ق.ظ

22/آذر/1401

من هنوز هم دارم به مطالعه ادامه می‌دهم. در این مدت کتاب گاو بنفش، یخ‌شکن‌ها، مدیریت ارتباطات و عشق با حروف کوچک را مطالعه کردم و در حال حاضر دوره‌ی مدار ثروت دکتر کاویانی را می‌گذارنم.

بریم سر خلاصه کتاب‌ها:

یخ‌شکن‌ها بیشتر بدرد نتورکرها می‌خورد، خودم در سال‌های 93 و 94 نتورکر بودم، برای کسانی که تازه می‌خوان وارد جامعه بشن خوبه. یک چیز از این کتاب یاد گرفتم که روی اطرافیانم امتحان کردم و اون هم دریافت جواب بله هست و این عبارت جادویی اینه:

«اشکال نداره اگه...»

تا الان به هر کس که گفتم جواب بله گرفتم J

اما در مورد گاو بنفش به درد بازاریاب‌ها و فروشنده‌ها و بیزینسی‌ها می‌خوره که البته من فقط خوندمش. خودمون باید گاو بنفشمون رو پیدا کنیم.

کتاب مدیریت ارتباطات مثل همه کتاب‌های ارتباطی بود. به شخصه کتاب‌هایی را می‌پسندم که نکات کاربردی داشته باشه و باعث رشدم بشه. نکته‌ای که همه کتاب‌ها میگن لبخند زدنه. اگه خودم رو ببینین، همیشه می‌خندم حتی وقتی دارم فکر می‌کنم هم لبخند می‌زنم یا موقع عصبانیت و دعوا، کلاً کم‌تر دعوا می‌کنم چون طرف مقابل نمی‌دونه چه موضعی بگیره!

در مورد کتاب عشق با حروف کوچک یه داستان کوتاه بود از پسری که احساس تنهایی می‌کرد و بعد عشق دوره بچگی‌اش رو می‌بینه.

در مورد مدار ثروت هم باید بگم الان قسمت هشتم فصل دوم هست. فصل اول در مورد این می‌گه که ثروت برای همه‌ی آدم‌ها هست و یه جورایی داره ادیفای می‌کنه. کاری که میگه بکنین این هست که هر روز قبل از خواب و بعد از بیداری رویاهات رو در ذهنت مجسم کن. البته این یه دلیل منطقی داره که بعداً بهتون میگم.

الان کلی کار دارم. یه کتاب برای ویراستاری سفارش گرفتم که به شدت کار داره، در مورد تربیت کودکه. به علاوه دو متاب ششصد صفحه‌ای برای صفحه‌آرایی حرفه‌ای دارم که طی سه روز آینده تحویل میدم.

دو تا سفارش نوشتن کتاب هم دارم که هنوز قطعی نشده.

و الان که این قسمت رو نوشتم ساعت چهار صبحه.

پیش به سوی یه روز تازه و پرکار

پ.ن: من یه ربات نظافتکار می‌خوام. J


آبنبات هلدار

سه شنبه, ۱۵ آذر ۱۴۰۱، ۰۶:۰۱ ق.ظ

15/آذر/1401

باورتون نمی‌شه که من هر روز که ساعت چهار صبح بیدار می‌شم نمی‌دونم چندمه و وقتی کامپیوتر رو روشن می‌کنم اولین چیزی که سرچ می‌کنم اینه:

«امروز چندمه؟» یا «اذان صبح کیه؟»

شیوه‌ی گرگ:

دیروز این کتاب با 284 صفحه را به اتمام رساندم. کل کتاب در مورد این سه چیز بود: لحن کلام، زبان بدن و مزخرف نگو.

فروشنده شروع می‌کنه و هوشمندانه پیش میره ولی بعد... حرف کم میاره و مزخرفات میگه، یعنی از بین دو خط مستقیم پرت میشه و بیرون و بعد خریدار با یه تشکر شیک می‌ذاره میره.

آبنبات هل‌دار:

چند ماه پیش، مشتری‌ای داشتم که این کتاب رو سفارش داد و بعد خودم هم کنجکاو شدم تا ببینم داستان از چه قراره. میون همه‌ی کارهای جدی‌ای که می‌کنم باید بگم این کتاب باعث خنده‌ام شد. احتمالا به خاطر محسنه و صداقتش که موقع تعریف داره. نویسنده این رمان نگفته که دقیقا چه شکلیه ولی به نظر من کچله و تپل!

ژانر رمان خانوادگیه و مثل اتفاقات روزمره است با این حال در کنار طنز بودنش غمگین هم هست.

 

پ.ن: بعد از کلی گشتن میون فیلترشکن‌ها بالاخره یکی پیدا شد که با سرعت مورچه‌ای یه حرکت‌هایی بزنه. اسمش گرین نته.

دارم کمیک «من با آنتی فنم ازدواج کردم» رو می‌خونم. کاش خونه‌ی ما به بزرگ‌ترین کتاب‌فروشی یا کتاب‌خونه نزدیک بود ولی حیف که از عالم و آدم دوریم.











آنژیو و شیوه گرگ

يكشنبه, ۱۳ آذر ۱۴۰۱، ۰۶:۳۵ ق.ظ

13/آذر/1401

دیروز قرار بود پدرهمسرم برای آنژیو به بیمارستان بره، هر چه اصرار کردم که من هم برم گفت خسته می‌شی و کاری از دستت بر نمیاد، بعد یه نگاهی به بچه‌هاش کردم، غیر از همسرم هیچکدوم اهمیتی نمی‌داد. در کل من هم نرفتم و همسرم از ساعت شش صبح که رفته بود تا ساعت 10 شب یه سره به این طرف و اون طرف دویده بود. نه که فکر کنین چون پسر اوله یا تنها پسره ها... فقط به این دلیل که به پدر و مادرش اهمیت میده.

ساعت چهار زنگ زد که بابا رو مرخص کردن و عملش نکردن چون کم‌خونی داره و نمی‌دونم چه چیزش بالاست و کلیه‌هاش مشکل داره. خلاصه رفته بودن دکتر کلیه و اون هم گفته بود تا یه هفته گوشت قرمز، نمک، چربی و سرخ‌کردنی نخوره و دوباره آزمایش بده. پدرشوهرم 82 سالشه.

کلاً داستان داره این خانواده... .

بگذریم! بریم سراغ کتاب شیوه‌ی گرگ از جردن بلفورت

تا الان به فصل نه‌اش رسیدم. البته که دیروز فقط صبح تونستم بخونم اما در ادامه در مورد لحن صحبت کرد.

مثلا اگه همسرم من رو کوتاه و بلند صدا کنه:

- سارا!

نیاز نیست ادامه‌اش رو بگه چون از لحنش می‌فهمم چیز خوبی در حال اتفاق افتادن نیست تا زمانی که با صدای ملایم و کشداری بگه:

- ســــــــــارا...

البته پدرشوهرم اکثرا با لحن اولی صدام می‌زنه و همسرم با لحن دومی J

برای فروش خیلی مهمه که با چه لحنی بیان بشه که اعتمادبه‌نفس به کار رو نشون بده.

قسمت جالب و تاثیرگذار لحن اون جاییه که می‌خوای روی طرف مقابلت اثر بذاری پس به صورت زمزمه با صدای آروم و لحن متفاوت می‌تونی چیزی بگی و بعد به صدای خودت برگردی.


مرجان جادو

شنبه, ۱۲ آذر ۱۴۰۱، ۰۷:۲۸ ق.ظ

12/آذر/1401

از اون‌جایی که ساعت 6:40 صبح آفتاب میزنه من هم دیگه ساعت 4:30 بلند میشم. چند روزیه ورزش نکردم و سعی می‌کنم برگردم به حالت هر روز ورزش.

کتاب «شیوه گرگ» رو شروع کردم و چند بار وسطش خوابم برد. فکر کنم سه روزی هست که این کتاب رو شروع کردم. فعلا در مورد فروشه و اینکه چطوری سهام رو بفروشه.

جردن به یه سری کارگزار یاد میده که چطوری سهام رو بفروشن. اون دو تا خط ترسیم می‌کنه و موقع صحبت با مشتری باید بین این دو خط قرار بگیری، اگه از موضوع فروش دور بشی بالا یا پایین این دو خط قرار می‌گیری. چیزی که مهمه اینه که مشتری بهت اعتماد پیدا کنه که می‌تونی از یک تا ده بهش نمره بدی.

مطلب دومی که در موردش صحبت می‌کنه لنگر انداختنه، همون داستان سگی که مدتی با صدای زنگ بهش غذا می‌دادن و بزاق دهنش ترشح می‌کرد و بعد مدتی فقط صدای زنگ رو درمی‌آوردن و همون اتفاق میوفتاد. بهش میگن شرطی شدن یا ایجاد عمیق عادت.

فعلا تا اینجا خوندم. یه مشتری دیروز داشتم که کتاب مرجان جادو شیخ بهایی رو میخواست. براش پیدا کردم و به همسرم گفتم. دیشب همسرم تا ساعت سه بیدار بود و داشت این کتاب رو میخوند. اسم تهیه کننده‌های کتاب دو تا موکله یا فرشته‌ای چیزی...


فیلتری و کتاب

جمعه, ۱۱ آذر ۱۴۰۱، ۰۶:۲۶ ق.ظ

11/آذر/1401

اول یکم شاکی بازی در بیارم. آموزش ویراستاری رو آپدیت کردم، شد 16 جلسه به علاوه دوره کسب درآمد، دو تا از هنرجوها ایمیلشون کار نمی‌داد، از اونجایی که آموزش در کامپیوتر بود خواستم نسخه‌های وب رو نصب کنم.

روبیکا که توی همون مرحله اول موند. ایتا به صورت وب ایجاد شد که هنرجو نداشت، اسکایپ رو نصب کردم که باز هنرجو رو پیدا نکردم. در آخر ایمو هم نصب کردم.

حالا وصل شدن به واتساپ جالبه، سه تا فیلترشکن نصب کردم که هر کدوم یکی یه بار وصل شد. سایفون، هوک و کلش.

خلاصه بگم که کلی دردسر داشتم.

تازه به همین‌ها بسنده نمی‌شه! بعد از دو ماه یکی از مشتری‌ها پایان‌نامه‌ای که براش نوشتم رو فرستاده و گفته که استادش به منابع گیر داده، منم میون این همه کار یادم نیست چی بود!

دیدین یه سری آدم‌ها خیلی از آدم انرژی می‌گیرن؟ به نظرم از بس وابسته‌ان. یکی نیست بهشون بگه «یکم برو کارهات رو خودت بکن، عین این بچه لوس‌ها آویزون این و اونی!»

دیگه بگذریم، بریم سراغ کتاب‌های جدیدی که خوندم.

اول کتاب «زندگی نزیسته‌ات را زندگی کن» رو خوندم، تا اواسطش هم پیش رفتم ولی دیدم بیخودی طولانیه و هیچی به اطلاعاتم اضافه نمی‌کنه. تهش این بود که می‌گفت کارهایی که می‌خوای بکنی رو انجام بده و یه سری از پدر و مادرها زندگی نزیسته‌شون رو روی بچه‌هاشون پیاده‌سازی می‌کنن.

بعد کتاب «درآمدهای رویایی بدون سرمایه‌گذاری» رو خوندم که باحال بود. پر از ایده‌هایی که با هیچی پول دربیاری. مثلا بورس و اوراق قرضه یا از اینترنت که یه عالمه راه برای گفته بود که پول در میاد. من هم تصمیم گرفتم بذارم برای جلسه آخر کسانی که آموزش‌هام رو شرکت می‌کنن.

الان کتاب «شیوه گرگ» رو شروع کردم از جردن بلفورت. شاید فیلم‌ گرگ‌های وال استریت رو دیده باشین، درمورد جوردنه.