دفتر خاطرات سارا مرتضوی

نویسنده و ویراستار هستم

دفتر خاطرات سارا مرتضوی

نویسنده و ویراستار هستم

این وبلاگ محل تفکرات و فعالیت ها و زندگی منه.
خوب و بد
شیرین و تلخ
آدرس اینستاگرام
saravirastar

جهت سفارش:
ویراستاری، صفحه آرایی، نوشتن متن، طراحی جلد، اخذ مچوز نشر و چاپ کتاب
09135701698
فقط پیام در پیامرسان جواب میدم

۳ مطلب در دی ۱۴۰۱ ثبت شده است

جشنواره جلال آل احمد

پنجشنبه, ۲۹ دی ۱۴۰۱، ۰۷:۵۳ ق.ظ

29/دی/1401

یه اتفاق افتاد و من به جشنواره جلال آل احمد و دوره‌ی آموزشی اون دعوت شدم پس به تنهایی چمدون رو بستم و رفتم تهران.

از صبح روزی که حرکت کردم برف میومد و وقتی به تهران رسیدم همه جا سفید شده بود.

دوره‌ی آموزشی سه روز طول کشید و بعد اختتامیه که به شدت شلوغ بود هم رفتم.

چند روزی تهران بودم و بعد به اصفهان برگشتم.

این تجربه‌ی یک هفته‌ای اونقدر برای من جذاب بود که متوجه هیچ سختی‌ای نشدم و الان که این رو می‌نویسم خدا رو شکر می‌کنم.

وقتی برگشتم کمی زندگی‌ام فرق کرده بود، سه سفارش هم زمان داشتم و اتفاق خوب یا بدی که افتاد این بود به علاوه‌ی کارهای خونه و کارهای نشر و ویراستاری، حالا باید فروشگاه آکواریوم هم بگردونم. بماند که من کلا از هر جانوری می‌ترسم چه برسه به ماهی که لیز هم می‌خوره. به نظرم این یه چالش جدیده که خدا برای رشد من در نظر گرفته تا با ترس‌هام مواجه بشم و قدرتم بیشتر بشه.


کهکشان نیستی

سه شنبه, ۲۰ دی ۱۴۰۱، ۰۸:۲۷ ق.ظ

20/دی/1401

امروز گوشیم زنگ نزد؛ ولی من سر ساعت 5 از خواب بیدا شدم. اولین کاری که کردم با خدا خلوتی گذروندم و بعد کتاب خوندم. این روزها کتاب پربار «کهکشان نیستی» از محمدمهدی اصفهانی رو می‌خونم که در زندگی‌نامه آیت‌الله قاضی هست.

حقیقتش زیاد مذهبی نیستم. در پست قبل گفتم که در حال ویراستاری کتابی هستم که بعداً اسمش رو بهتون می‌گم. اون کتاب در مورد شهید میرزایی بود که طی یکی از عملیات سپاه در حال برگشت در اتوبوسی که بود ترور میشه. بماند که من یک هفته زودتر از زمان تحویلی که در قرارداد یک طرفه نوشته شده بود تحویل دادم و هنوز تسویه نکردن!

بگذریم! به اصل حرف برمی‌گردم.

این دو کتاب هر دو در یک زمان انجام شد و زمین تا آسمون فرق داشت. در کتاب کهکشان نیستی از جوانی سیدعلی قاضی نوشته شده بود تا زمان فوت ایشون و پر از کارهای عجیبی که کردن. کلاً بگم انگار توی یه دنیای دیگه بودن. سید علی در سختی زندگی می‌کرده و خودش می‌خواسته که همه چیز سخت باشه تا بیشتر یاد خدا کنه. همسرش رو در جوانی از دست میده و بچه‌های کوچک داشته. هر روز صبح به وادی‌السلام می‌رفته. دو ساعت قبل از نماز صبح بیدار میشده و با خدا راز و نیاز می‌کرده.

40 روز روزه بوده که فقط با آب افطار می‌کرده و کلاً بهتون بگم اگه دنبال چیزهای عجیب غریبین این کتاب رو که 555 صفحه است بخونین.

قبل از کتاب کهکشان نیستی، کتاب حضرت عشق رو خوندم که زندگی‌نامه مولانا بود و اونم از این کارهای عجیب غریب داشت ولی نه به اندازه کهکشان نیستی.


معجزه موفقیت

دوشنبه, ۱۲ دی ۱۴۰۱، ۱۰:۳۹ ق.ظ


12/دی/1401

امروز سالگرد ازدواجمه. بیست روزه از آخرین نوشته‌ای که اینجا می‌نوشتم گذشته. فکر نکنین بیخیال همه چیز شدم‌ ها! من هنوز هم صبح‌ها زود بیدار میشم. کتاب می‌خونم و کارهام رو انجام میدم. میشه گفت یه جورایی وقت نکردم بنویسم و به شدت خسته می شدم.

بذارین ببینم آخرین کتابی که براتون خلاصه نوشتم چی بوده...

در مورد ارتعاش ثروت رنه سینانی بوده و بعد از اون کلی کتاب خوندم و دوره دیدم.

قبل از این که اسم کتاب ها رو بگم اعلام کنم که دیگه ساعت پنج بیدار میشم.

دوازده کتاب بعد در این بیست روز خوندم که نمی‌دونم براتون بگم یا نه ولی نکات اصلیش رو می‌گم.

مهم‌ترین چیز اینه که هدف داشته باشی، شهرام اسلامی میگه که فرض کن پنجاه سالته و حالا بنویس که چه چیزهایی رو داری، بعد بیا ریزش کن و بنویس تا 40 سالگی چی داری، بعد دوباره ریزش کن و هی برگرد به عقب تا برسی به سن الانت.

خب! حالا هدف داری. دارن هاردی در اثر مرکب میگه که هر روز یه قدم برای هدفت بردار. این کارها اولش سخته ولی اگه آسون بود که همه انجامش میدادن پس برای موفقیت باید کارهای متفاوت انجام داد. دارن میگه این قدم‌های کوچک وقتی سیصد بار تکرار بشه میشه عادت و شرطی شدن که میشه گفت هر روز یه قدم برداشتن تا یک سال.

یکی از معجزات خدا صبح‌ها هست. به نظرم صبح‌ها میشه قدم‌های سخت رو برداشت و به قول سهیل سنگرزاده الهی صدهزار مرتبه شکر.

در همه‌ی کتاب‌ها و دوره‌ها بر روی شکرگذاری تأکید شده و اینکه حتماً نوشته بشه. من یه اپلیکیشن دارم برایش شکرگذاری.

پ.ن: دو تا پایان‌نامه دستمه که تا الان هزار بار فرستاده شده ولی کتابدارش هی برگشت میزنه. امیدوارم امروز دیگه تأیید شه.

پ.ن: یه کتاب با محتوای جدید بهم داده شده که بعد از اینکه تموم شد میگم چیه.

پ.ن: یه کتاب 1200 صفحه‌ای برای صفحه‌آرایی داشتم که دادم به یکی از شاگردهام چون اصرار می‌کرد که میخواد کار کنه، یک ماه گذشت و نتونست تحویل بده، تازه فقط جلد اولش رو! خودم سه روزه تمومش کردم.

اون‌هایی که دنبال کار هستن باید مهارت هم داشته باشن درغیراین‌صورت پول چی رو می‌خوان بگیرن؟!