عادات موفقیت
25/آبان/1401
بالاخره خاطرات یک گیشا هم تموم شد. گیشای ما در سن 11 سالگی از مرد 45 سالهای خوشش میاد و وقتی بزرگ میشه تموم حواسش به اون بوده تا بدستش بیاره و در آخر هم این اتفاق میوفته. اون مرد که در کتاب با نام رئیس گفته شده گیشا رو به آمریکا میبره و در یک آپارتمان شیک زندگی میکنند. البته رئیس زن و دو بچه داشته.
در فصل آخر نویسنده میگه که چهل سالشه و یک پسر از رئیس داره. رئیس مرده و این پایان ماجراست.
امروز هم مثل روزهای دیگه ساعت چهار صبح بیدار شدم. یه کتاب جدید شروع کردم با نام عادات افراد موفق از کریس کرافت که مسلماً همین امروز تمومش میکنم.
چند نکته ازش رو براتون میگم.
طبق همیشه، چیزی که در تموم کتابها نوشته و تاکید شده مطالعه است. اگه کتابم با نام رویای بزرگم رو خونده باشین میدونین که ماجرای کتابخون شدن من از کی و چرا شروع شده. من هم در میان افراد محدودی هستم که بیش از هزار جلد خوندم. بعضیها بودن که بهم میگفتن کتابها چرت و پرت و وقت تلف کردنه؛ ولی مسلماً اشتباه میکنن. اونها افرادی هستن که عمرشون رو به روزمرگی میگذرونن، حرفهای بیهوده و نسنجیده میزنن و مدام از همه چیز غر میزنن. رک بگم واقعاً احمق و نادونن.
بگذریم! نکته بعدی که باز در همهی کتابهای انگیزشی و موفقیت تاکید شده ارتبطاته. هر جور حساب کنی افرادی که آداب معاشرت خوبی دارن و به قول معروف سر و زبون دارن موفقتر و شادترند.
نکته بعد: شما کسی میشین که 5 نفر اطرافتون تشکیل میده. نویسنده میگه که در چند باشگاه جمع میلیونرها هست.
نکته بعدی: در مورد خود موفقیه. شاید برای یه تعدادی موفقیت پول، شهرت یا معروفیت باشه ولی به قول (پاراماهنسا) در کتاب (انسان در جستجوی جاودانگی) محدودیتهای مادی نمیذاره که همه بشن مثلا هنری فورد، موفقیت یه امر ذاتی و درونیه. چه بسیار هنرمندها و نویسندههایی بودن که پولدار نبودن ولی با هر اثری که از خود باقی میذاشتن به موفقیت میرسیدند.
باز هم نکته هست ولی فعلا تا همینجا بسه.
رفتم برای ثبتنام ماشین نوشته بود تا آخر آبان ولی فعال نبود! بعد رفتم برای ثبتنام مسکن که اصفهان نداشت! در آخر بیمه سلامت رو ثبتنام کردم.
- ۰۱/۰۸/۲۴