دکتر آزمندیان و من
جدیدا ساعت رو روی 4:45 تنظیم میکنم که زنگ بزنه چون صبحها زود روشن میشه.
سمینار آزمندیان هم تموم شد، یه خلاصهای بهتون بگم که بعد برم سراغ ویسهای جدیدی که گوش میدم.
نمیدونم که آزمندیان رو میشناسین یا نه؟ اون در زمان جنگ خبرنگار بوده، یه آبباریکه داشته و زندگیش رو میگذرونده تا اینکه تصمیم میگیره انسان زیبای دیگهای بشه، میره آمریکا و ادامه تحصیل میده، تا مدرک پروفسوری میخونه و الان به مردم ایران کمک میکنه تا انسان زیبای دیگری شوند.
در این سمیناری که گوش دادم در مورد هدف گفت: اول اینکه یه لیست از هر چی میخوای بنویس، طبق کتابهایی که خوندم 110 مورد بنویسی (که عمرا به این عدد برسی) بعد اولیوتبندی کن و براشون زمان قرار بده.
مسئلهی بعدی نظام باورهایی هست که داری، این که به چی اعتقاد داری مهمه، ضمیر ناخودآگاه یه بچهی سادهست که هر چی بهش بگی باورش میشه، به این میگن مهندسی تکنولوژی که آزمندیان یه کتاب در موردش نوشته، فکر کنم چهار سال پیش بود که خوندمش، شاید هم بیشتر...
حرف زیاده و وقت کم.