دفتر خاطرات سارا مرتضوی

نویسنده و ویراستار هستم

دفتر خاطرات سارا مرتضوی

نویسنده و ویراستار هستم

این وبلاگ محل تفکرات و فعالیت ها و زندگی منه.
خوب و بد
شیرین و تلخ
آدرس اینستاگرام
saravirastar

جهت سفارش:
ویراستاری، صفحه آرایی، نوشتن متن، طراحی جلد، اخذ مچوز نشر و چاپ کتاب
09135701698
فقط پیام در پیامرسان جواب میدم

انسان در جستجوی جاودانگی

شنبه, ۲۱ آبان ۱۴۰۱، ۰۶:۵۹ ق.ظ

20/آبان/1401

الان که این رو می‌نویسم ساعت 6:30 صبحه. یک هفته‌ای هست که به این نتیجه رسیدم به جای اینکه پنج بیدار بشم، ساعت چهار بیدار بشم. قبلا ساعت 5 بیدار می‌شدم ولی انگار زمان کم میومد و من به این نتیجه رسیدم که چهار بهتره. ساعت 6:30 آفتاب می‌زنه و هوا روشن میشه البتهاز دیشب تا حالا بارون میومد و ابرهای زیبا آسمون رو زیبا کرده‌اند.

سه روز پیش مهندسی امواج رو که شامل 26 قسمت بود تموم کردم. در این بیست روز ماه آبان ده کتاب رو به پایان بردم، حتی کتاب انسان در جستجوی جاودانگی نوشته‌ی پاراماهانسا یوگاندادا رو دو بار خوندم چون به نظرم جالب میومد.

در مورد خدا و عشق به خدا می‌گفت. یه قسمتش رو براتون می‌گم. در عالم ذر وقتی که نطفه شکل می‌گیره روح‌ها با هم دیگه رقابت می‌کنن تا بلخره یکی از اون‌ها موفق میشه وارد دنیا بشه. نه ماه در رحم مادر محبوسه، نه میشنوه و نه می‌بینه و مدام به خدا میگه که من رو برگردون ولی یه سری از روح‌ها هستن که اراده‌ی قوی‌ای دارن و اون‌ها کسانی هستن که خیلی زودتر از نه ماه به دنیا میان. وقتی یه نوزاد به دنیا میاد گریه می‌کنه و به خدا دعا می‌کنه که من رو برگردون برای همین دست نوزاد همچون دعا رو به آسمون هست، او گریه می‌کند تا شش‌ها آزاد شوند و بتواند در این دنیای خاکی نفس بکشد.

جالبه نه؟ خودم تا حالا دقت نکرده بودم. کتاب یازدهمی که دارم می‌خونم خاطرات یک گیشاست که از یه ژاپنیه.


  • سارا مرتضوی

1401

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی